شمارهٔ 76
1. به گریه سحر و آه شب دلم شادست
2. چو گل که تازه ز آب و شکفته از بادست
3. فسردگی به دل بوالهوس میاموزید
4. که مرده در روش آرمیدن استاد است
5. خیال زلف تو ننشسته هرگز از پرواز
6. مگو که مرغ هوایی ز قید آزاد است
7. چو ترکش تو ز پیکان پرست دیده من
8. نیم گر آینه چشمم چرا ز فولادست؟
9. چو غنچه سر به گریبان کشد همیشه ز شرم
10. کسی که گردنش از قید عشق آزاد است
11. نشد ز سلسله ما برون گرفتاری
12. درین قبیله مگر عشق وقف اولادست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده