غزل شمارهٔ 113
1. بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
2. که تاب من به جهان طره فلانی داد
3. دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
4. درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
5. شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
6. به مومیایی لطف توام نشانی داد
7. تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
8. که دست دادش و یاری ناتوانی داد
9. برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
10. شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
11. گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
12. دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده