حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 154

1. راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

2. شعری بخوان که با او رطل گران توان زد

3. بر آستان جانان گر سر توان نهادن

4. گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

5. قد خمیده ما سهلت نماید اما

6. بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد

7. در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی

8. جام می مغانه هم با مغان توان زد

9. درویش را نباشد برگ سرای سلطان

10. ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

11. اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند

12. عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد

13. گر دولت وصالت خواهد دری گشودن

14. سرها بدین تخیل بر آستان توان زد

15. عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است

16. چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد

17. شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست

18. گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد

19. حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی

20. باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم
* در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟
شعر کامل
شیخ بهایی
* دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
* سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
شعر کامل
حافظ
* ز راه خاکساری کسب عزت کرده ام صائب
* که چون خورشید هم بالای سر، هم زیر پا باشم
شعر کامل
صائب تبریزی