حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 240

1. ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید

2. وجه می می‌خواهم و مطرب که می‌گوید رسید

3. شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه‌ام

4. بار عشق و مفلسی صعب است می‌باید کشید

5. قحط جود است آبروی خود نمی‌باید فروخت

6. باده و گل از بهای خرقه می‌باید خرید

7. گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش

8. من همی‌کردم دعا و صبح صادق می‌دمید

9. با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ

10. از کریمی گوییا در گوشه‌ای بویی شنید

11. دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک

12. جامه‌ای در نیک نامی نیز می‌باید درید

13. این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت

14. وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید

15. عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق

16. گوشه گیران را ز آسایش طمع باید برید

17. تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد

18. این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ریزش این تنگ چشمان تشنگی می آورد
* وای بر کشتی که خواهد آب ازین غربال ها
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا می توان ز آبله دست رزق خورد
* بهر چه خوشه چین ثریا شود کسی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ