غزل شمارهٔ 313
1. بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
2. مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم
3. زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست
4. بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم
5. هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
6. تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم
7. عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم
8. کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم
9. می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار
10. این موهبت رسید ز میراث فطرتم
11. من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
12. در عشق دیدن تو هواخواه غربتم
13. دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
14. ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم
15. دورم به صورت از در دولتسرای تو
16. لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم
17. حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
18. در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده