غزل شمارهٔ 369
1. ما ز یاران چشم یاری داشتیم
2. خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
3. تا درخت دوستی بر کی دهد
4. حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
5. گفت و گو آیین درویشی نبود
6. ور نه با تو ماجراها داشتیم
7. شیوه چشمت فریب جنگ داشت
8. ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
9. گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
10. ما دم همت بر او بگماشتیم
11. نکتهها رفت و شکایت کس نکرد
12. جانب حرمت فرونگذاشتیم
13. گفت خود دادی به ما دل حافظا
14. ما محصل بر کسی نگماشتیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده