غزل شمارهٔ 85
1. شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
2. روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
3. گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
4. بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
5. بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم
6. وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
7. عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
8. دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
9. شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
10. در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
11. همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
12. کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده