هاتف اصفهانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 21

1. لبم خموش ز آواز مدعا طلبی است

2. که مدعا طلبیدن ز یار بی‌ادبی است

3. حکیم جام جم و آب خضر چون گوید

4. مراد جام زجاجی و بادهٔ عنبی است

5. نرنجم ار سخن تلخ گویدم که ز پی

6. شکرفشان لبش از خنده‌های زیر لبی است

7. شب از جفای تو می‌نالم و چو می‌نگرم

8. همان دعای تو با ناله‌های نیمه شبی است

9. به یک کرشمهٔ چشم فسونگر تو شود

10. یکی هلاک یکی زنده این چه بوالعجبی است

11. برد دل از همه کس نظم او که هاتف را

12. ملاحت عجمی و فصاحت عربی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلش یکسر به رنگ ارغوان بود
* ولیکن با نشاط زعفران بود
شعر کامل
وحشی بافقی
* مرا به آتش سوزنده رحم می آید
* که زندگانی خود صرف ژاژخایی کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
* طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
شعر کامل
سعدی