لینک اشتراک گذاری
کپی شد
هاتف اصفهانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 71

1. منم آن رند قدح نوش که از کهنه و نو

2. باشدم خرقه‌ای آنهم به خرابات گرو

3. زاهد آن راز که جوید ز کتاب و سنت

4. گو به میخانه در آی و ز نی و چنگ شنو

5. راز کونین به میخانه شود زان روشن

6. که فتاده‌است به جام از رخ ساقی پرتو

7. چه کند کوه کن دلشده با غیرت عشق

8. گر نه بر فرق زند تیشه ز رشک خسرو

9. هر طرف غول نوا خوان جرس جنبانی است

10. در ره عشق به هر زمزمه از راه مرو

11. منزل آنجاست درین بادیه کز پا افتی

12. در ره عشق همین است غرض از تک و دو

13. بستگی‌ها به ره عشق و گشایش‌ها هست

14. بسته شد هاتف اگر کار تو دلتنگ مشو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* گفت اگر بر آستانم آب خواهی زد ز اشک
* هم به مژگانت بروب آن خاک در گفتم بچشم
شعر کامل
کمال خجندی
* منم دل پر از غم ز کردار خویش
* بغم بسته جان را ز تیمار خویش
شعر کامل
فردوسی
* هرکس زخوان قسمت خود رزق می خورد
* از کم بضاعتی خجل ازمیهمان مباش
شعر کامل
صائب تبریزی