غزل شمارهٔ 81
1. کجایی در شب هجران که زاریهای من بینی
2. چو شمع از چشم گریان اشکباریهای من بینی
3. کجایی ای که خندانم ز وصلت دوش میدیدی
4. که امشب گریههای زار و زاریهای من بینی
5. کجایی ای قدحها از کف اغیار نوشیده
6. که از جام غمت خونابه خواریهای من بینی
7. شبی چند از خدا خواهم به خلوت تا سحرگاهان
8. نشینی با من و شب زندهداریهای من بینی
9. شدم یار تو و از تو ندیدم یاری و خواهم
10. که یار من شوی ای یار و یاریهای من بینی
11. برای امتحان تا میتوانی بار درد و غم
12. بنه بر دوش من تا بردباریهای من بینی
13. برای یادگار خویش شعری چند از هاتف
14. نوشتم تا پس از من یادگاریهای من بینی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده