حزین لاهیجی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 21 : در مدح حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام و ياد وطن و رنج غربت

1. مژده یاران که ازین منزل ویران رفتم

2. رَستم از جسم گران، از پی جانان رفتم

3. ای هزاران هوادار نفیری بزنید

4. جستم از قید قفس، سوی گلستان رفتم

5. شبنم آسا چه غم از دامن آلوده مرا

6. که به سرچشمۀ خورشید درخشان رفتم

7. گر چه دانم که ره عشق ندارد پایان

8. به هوای سر آن زلف پریشان رفتم

9. همّتم هست رسا، دستم اگر کوتاه است

10. ناتوان مورم و تا ملک سلیمان رفتم

11. چرخ سرگشته ندیده ست چو من گرم روی

12. آتش آلوده تر از آه اسیران رفتم

13. تا نماند اثر از هستی موهوم به جا

14. خانه پردازتر از سیل بهاران رفتم

15. خود به سر منزل مقصود نمی بردم راه

16. گشت چون خضر رهم همّت مردان رفتم

17. رفت از جا دلم از جذبۀ رسواییها

18. راز عاشق شده، از پردۀ پنهان رفتم

19. باد دامان دلم، بال سمندر می سوخت

20. آه حسرت شدم از سینۀ سوزان رفتم

21. تنگی سینه بران داشت دلم را کز درد

22. اشک خونین شدم از دیدۂ گریان رفتم

23. وحشتم داشت هوس، مشق سبک جولانی

24. هوش عاشق شدم از جلوۂ جانان رفتم

25. خواستم بار دلی، مشت غبارم نشود

26. پند زاهدشدم، از خاطر مستان رفتم

27. خواستم خار بنی، تشنه جگر نگذارم

28. همه تن آبله از دشت مغیلان رفتم

29. قطرۀ خون دلم، محشر صد طوفان بود

30. اشک حسرت شدم از چشم یتیمان رفتم

31. در بر دایۀ بی مهر جهان راحت نیست

32. طفل اشکی شدم از دامن مژگان رفتم

33. چشم وحشی نگهش دشمن آسایش بود

34. خواب عاشق شدم از دیدۂ حیران رفتم

35. اشک من شبنم رخسارۀ گل بود ز زیب

36. از چمن رفت صفا تا ز گلستان رفتم

37. خار در زیر قدم بود ندانم یا گل؟

38. من که چون باد ازین مرحله رقصان رفتم

39. جگر کیست تواند سر راهم گیرد؟

40. من که بی باکتر از غمزۀ خوبان رفتم

41. خشکی زهد کجا خار رهم خواهد شد؟

42. من که مستانه تر از ابر بهاران رفتم

43. کی ز هم صحبتیم خاطر کس بگشاید؟

44. من که دلگیرتر از غنچۀ پیکان رفتم

45. شادی صبح وطن باد، به گل ارزانی

46. که من آشفته تر از شام غریبان رفتم

47. خار این راه کجا دام تعلّق شَوَدم؟

48. من که از بستر گل بر زده دامان رفتم

49. خبری از سر و سامان دل جمعم نیست

50. من که شوریده تر از طرّۂ خوبان رفتم

51. صحبتم گرم نگردید به ابنای زمان

52. شب آدینه ام، از هفتۀ مستان رفتم

53. منّتی، پیر خرابات ندارد بر من

54. از در میکده سرمست و غزل خوان رفتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غصه ام خیزد، کای دل، سخن صبر کنی
* وه چرا گویی از آن چیز که نتوانی کرد؟
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما
* ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
شعر کامل
مولوی
* کس از سر بزرگی نباشد به چیز
* کدو سر بزرگ است و بی مغز نیز
شعر کامل
سعدی