قصیده شمارۀ 22 : در مدح حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام و عرض شكوا
1. آن طایر قدسم که چکد خون ز صفیرم
2. با درد و غم عشق سرشتند خمیرم
3. مرغان اولى الاجنحه گردند خروشان
4. چون بال گشاید ز سر سدره صفيرم
5. خم گشته قدم، حلقه زنجير جنون است
6. از دولت عشق است جوان، کلک دبیرم
7. کوه از اثر نالۀ من می رود از جای
8. بشنو که هم آواز زبور است زفیرم
9. غم نیست اگر پیر شدم، عشق جوان است
10. رقصد فلک پیر، به گلبانگ صریرم
11. چون شاخ گوزن است قَدِ خم شده امّا
12. از بیشۀ اندیشه، دمدنعرۂ شیرم
13. از راهبرانم که به توفیق رفیقم
14. از بی خبرانم که به تحقیق خبيرم
15. در مصطبۀ صدق و صفا صاف شرابم
16. از زاویۀ فقر وفنا، موج حصیرم
17. آنجا که پیام است صبا، نکهت شوقم
18. جایی که مشام است وفا، بوی عبیرم
19. در مرتع كاهل سفران برق شهابم
20. بر مزرع آتش جگران ابر مطيرم
21. بر لوح جهان چهره گشا نیست شبیهم
22. در آینه هم، روی نما نیست نظیرم
23. رام است غزالان معانی قلمم را
24. در عرصه، شکاری نرمد از سر تیرم
25. خون در دل صیّاد کند لاغری صید
26. غم نیست اگر در نظر دهر حقیرم
27. مستیِّ مرا نیست به دنباله خماری
28. پیمانه کش میکدۂ خمّ غدیرم
29. شد شهرت جم، غاشیه بر دوش خمولم
30. صد شکر که در بندگی شاه، شهیرم
31. دیرینه غلام شهم، این سروریم بس
32. لالای امیرم که به آفاق امیرم
33. می گویم و دانم که ره و رسم ادب نیست
34. نامی که بود صیقل زنگار ضمیرم
35. برهان ازل، فیض ابد، مظهر اول
36. ایمان من و دین من و هادی و پیرم
37. سلطان قدر، حیدر صفدر که ز مدحش
38. بگرفته بلندی، سخن عرش سريرم
39. یک ذرّه غبار رهِ اویم، چه شگفت است
40. گر نیست یکی در شرف از مهر منیرم؟
41. كلكم به مدیحش شده آنروز که جاری
42. از غاشیه داران نگین است جریرم
43. گر سرو روان است مرا کلک ثناسنج
44. از خجلت کوتاهی خود شاخ زریرم
45. کو فکر و زبانی که سپارد ره مدحش
46. دل می تپدم چون دم تیغ است مسیرم
47. فیّاض کفا، ساغر آبی که خمارم
48. فریاد رسا، گوشۀ چشمی که فقیرم
49. با کی ز قصور عملم نیست که دارد
50. فردوس تولّای تو فارغ ز سعیرم
51. کونین به مدح تو مرا زیر نگین است
52. شور دو جهان است خروش بم و زیرم
53. چون باده حرام است مرا یاد جوانی
54. امروز که در میکدۀ عشق تو پیرم
55. از روز الستم به تولّای تو خالص
56. چون صبح نبوده ست ز صدق، آب به شیرم
57. مفتاح نجاتم به كف از خامۀ انشاست
58. توفیق ستایشگریت هست بشیرم
59. با آنکه ندارم به شر و شور جهان کار
60. در کشمکش از خصمی ایّام شریرم
61. از ظلمت ایّام، درین تیره شبستان
62. آن آینه بودم که گرفتند به قیرم
63. لطفت نکند گر مدد بخت ضعیفان
64. دانم که به منزل نرسد راه خطيرم
65. دیرینه غلام تو حزینم، ز جهان سیر
66. مپسند به جنگ غم ایّام اسیرم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده