1. در صبح عارض از خط مشکین نقاب کش

2. این سرمه را به چشم تر آفتاب کش

3. از عشوه خون رستم طاقت به خاک ریز

4. خنجر ز ترک غمزه، بر افراسیاب کش

5. عالم الف کشیدۀ شمشیر ناز توست

6. تیغ کرشمه بر همه چون آفتاب کش

7. زاهد، نماز بی ره تقوی درست نیست

8. سجّادۀ ورع به شط باده آب کش

9. تا چند بار غم؟ دو سه رطل گران بگیر

10. تا کی حدیث جم؟ دو سه جام شراب کش

11. در قید خویشتن نتوان زیستن دمی

12. دست از خودی بشو، نفسی چون حباب کش

13. زان پیشتر که زخم اجل کارگر شود

14. مطرب بيا و زخمه به تار رباب کش

15. زان پیشتر که چهره ز اشک ارغوان کنم

16. ساقی مرا به رخ دو سه جام شراب کش

17. غرق عرق چنین رخ ناز آفرین چراست؟

18. جانا تو را که گفت که از گل گلاب کش؟

19. ای چرخ دست فتنه بلند است، خویش را

20. زیر لوای خسرو عالیجناب کش

21. مهدی بگوی و از شرف نام نامیش

22. طغرای فخر، بر ورق آفتاب کش

23. صهبای ذکر دوست، خرد سوز شد حزین

24. آتش شو، از جگر نفس شعله تاب کش

25. دلدار در دل است گر از دیده غایب است

26. عرض نیاز را به بساط خطاب کش

27. ای مهر جانفروز برآ از نقاب ابر

28. عالم گرفت تیرگی، از رخ نقاب کش

29. گرد کرشمه از کف نعلین خویش ریز

30. این توتیا به چشم سفید رکاب کش

31. بی پرده حسن شاهد شرع آشکار کن

32. یکره نقاب از رخ امّ الکتاب کش

33. طرح عمارتی به جهان خراب ریز

34. دست زمانه از ستم بی حساب کش

35. هنگام داوری ست، کنون زال دهر را

36. گیسو کشان به محكمۀ احتساب کش

37. با ما به کین برآمده عمری ست، روزگار

38. این انتقام از فلک کج حساب کش

39. هم تیغ قهر بر سر خصم عنود زن

40. هم پیکر عدو به خم پیچ و تاب کش

41. گرد از سم سمند برانگیز وز شرف

42. بر دیدۀ سپهر معلّا جناب کش

43. زین سرمه چشم منتظران را كحيل کن

44. گلگونۀ طرب به رخ شیخ و شاب کش

45. خالی نما قلمرو ایجاد از ستم

46. خط مسلّمی به جهان خراب کش

47. هم تیغ کین بگیر ز بهرام جنگجو

48. هم از کنار زهرۀ چنگی رباب کش

49. بتخانه در مدینۀ اسلام کی رواست؟

50. لات و هبل برآر و به دار عقاب کش

51. گرد خجالت از رخ ماعاصيان بشوی

52. خط بر صحیفۀ عمل ناصواب کش

53. تا دیده ز دل، نیم قدم ره به میان است

54. از پرده برآ چشم جهانی نگران است

55. محروم مهل دیدۀ امّید جهان را

56. ای آنکه حریمت دل روشن گهران است

57. بی روی تو در دیده بود خار، نگاهم

58. بی وصف تو جان در تن من بار گران است

59. از چاشنی عهد تو ترسم که نماند

60. اندک رگ تلخی که در ابروی بتان است

61. از همّت مردانه ات آبستن فطری ست

62. گر حامل بحر است و گر مادر كان است

63. افسر به سر دولت بدخواه تو، تیغ است

64. اختر به دل تیرۀ خصم تو، سنان است

65. کودک به رحم فضل تو را شاهد عدل است

66. مادر به شکم خصم تو را مرثیه خوان است

67. گشت از اثر عدل تو کار دو جهان راست

68. گر پیچ و خمی هست، به زلفين بتان است

69. دست قَدَر امروز در آن قبضۀ تیغ است

70. پشت ظفر امروز بر آن پشت کمان است

71. برق است عنان تو و کوه است رکابت

72. آن بس سبک افتاده و این بس که گران است

73. گو تا که ازین کهنه دمن گرد برآرد

74. فرخنده سمند تو که چون سیل دمان است

75. آن آینه اندام که در جلوه گریها

76. خاک قدمش سرمۀ صاحب نظران است

77. آن ابر خروشنده که در قطره زدنها

78. طوفان روش و بادتک و برق عنان است

79. آهو کفل و شیردل و دشت نورد است

80. خارا شکن و کوه تن و پیل توان است

81. هامون بغل و لاله رخ و صبح جبين است

82. سندان سم و مشکین دم و باریک میان است

83. تردست و شفق ساعد و طاووس خرام است

84. چابک قدم و خشک پی و آینه ران است

85. برقی ست سبک پویه اگر در تک و تاز است

86. ابری ست گران مایه اگر قطره زنان است

87. در جلوه گری داغکش شیوه لیلی ست

88. در گرم روی فكرت عالی خردان است

89. یارب که شود روشنی دیده حزین را

90. عهد تو که آسایش کونین در آن است

91. بلبل نکشد پا ز سراغ گل و گلشن

92. آه از سر کوی تو که بی نام و نشان است

93. مستانه اگر نکته سرایم عجبی نیست

94. کی ساغر عشق تو کم از رطل گران است؟

95. گلزار نگردد تهی از نالۀ بلبل

96. پیوسته ثنای تو مرا ورد زبان است

97. پیمانۀ مستان تو بی باده مبادا

98. تا غنچه درین باغ ز خونابه کشان است