حزین لاهیجی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 7 : در مدح حضرت امیر مؤمنان علیه السلام

1. ای موی تو را غاليه سا عنبر سارا

2. چون نافه سیه روزم از آن زلف شب آسا

3. دیدار تو را چهره گشا دیدۂ حق بین

4. رخسار تو را روی نما، نور تجلّا

5. هم روی تو پیرایۀ صد مسأله حکمت

6. هم موی تو سرمایۀ صد مرحله سودا

7. شیرازۂ آرام، ز زلف تو مشوّش

8. سی پارۂ ایام به عهد تو، مجزّا

9. طرف سمنت داده نشان از گل سوری

10. دور نگهت گوشه نشین، بادۀ حمرا

11. چون صبح دل افروز تو آید به تجلّی

12. خاموش شود، شمع شب افروز مسیحا

13. سوسن ز زبان نگهت نرگس الكن

14. روزن ز سنان مژه ات سينۀ خارا

15. ناهید بود بلبله دار تو به میزان

16. خورشید بود بسته نطاق تو به جوزا

17. چشم سیهت دست برآورده به غارت

18. ترک نگهت باره درافکنده به یغما

19. بنهاده ام ابروی سیه تاب تو را سر

20. افتاده ام از موی دلاویزتو در پا

21. درماندۀ پا در گلیم، آه سبک سیر

22. شرمندۂ خارا دلیت صخرۀ صمّا

23. تو قبلۀ ایمانی و من جبهۀ تسلیم

24. تو یوسف کنعانی و من پیر کلیسا

25. مرغ دل من لخت کبابی ست بر آذر

26. یاد لب لعل تو، شرابی ست مصفّا

27. تا ماه تو افروخت سحرگاه تجلّی

28. تا آه من افراخت سر رایت علیا

29. از شرم روان شد، قمر ناصیه سیمین

30. در زنگ نهان شد فلک آینه سیما

31. بی جرم مسوز این همه ای شعلۀ سرکش

32. آشوب مساز این همه ای فتنه، به بالا

33. نیرنگ مباز این قدر ای گلشن خوبی

34. بر حسن مناز این همه ای گلبن زیبا

35. لعب است گر ایّام، چه داند کسی امروز

36. تا خود چه برون آورد از پردۂ فردا؟

37. هشیاردلان را نسزد این همه مستی

38. از ساغر هستی که حبابی ست به دریا

39. خاتم چه شد و تخت سلیمان به کجا رفت؟

40. کو اختر اسکندر و کو افسر دارا؟

تجدید مطلع

41. ای نفس کجا بود تو را مولد و منشا؟

42. بر تودG غبرا چه کنی منزل و مأوا

43. در مهبط ادنی به خساست چه نشینی؟

44. ای گشته فراموش تو را، مصعد اعلى

45. تا چند به پیمایش این شیب و فرازی؟

46. بالاتر از این بود تو را پایۀ والا

47. زندانی جسم کهنم رَبِّ ترحّم

48. اقبل بقَبول حَسَنِ ربِّ دعانا

49. دوشینه مرا بود به سر آتش شوقی

50. می سوختم از گرم روی، خار ته پا

51. ناگه رهم افتاد به خاکی که ملایک

52. از دیدن آن آب دهد چشم تماشا

53. جنّتکده شد دیده ز نظّارۀ آن کوی

54. حیرت زده شد چشم خرد، آینه آسا

55. در پرده برافکندن این صورت مبهم

56. لب مست سؤال آمد و دل گرم تقاضا

57. گفتم به بیانی همه عجز و همه زاری

58. گفتم به زبانی همه خوف و همه بُشری

59. ای کوی فرح بخش کدامی که ز غیرت

60. چون بیت حرم سرشكن قدسی و رضوی؟

61. روح القدسم بانگ زد و گفت که هشدار

62. این روضه بود بارگه قبلۀ دلها

63. سلطان قضا، میر قدر، حیدر صفدر

64. بازوی پیمبر علی عالی اعلی

65. آن عرش جنابی که نماید پی تعظیم

66. بر سُدّۀ او سجده بری کعبۀ عليا

67. کامل ز کمال هنرش دودۀ آدم

68. روشن ز جمال گهرش دیدۀ حوّا

69. بر خاک فتد در قدمش اطلس گردون

70. بی آب شود با کرمش همّت دریا

71. نازان به فروغ گهرش طینت خورشید

72. ریّان ز بهار نظرش گلشن خضرا

73. بیمار بود در هوسش نرگس اشهل

74. بر باد رود از نفسش نطق مسیحا

75. روشن شود از خاک رهش دیدۂ معنی

76. گلشن بود از فیض ولایش دل دانا

77. از رشح کفش دامن نیسان گهرآگین

78. وز خلق خوشش باد بهاران به مواسا

79. ای جزیه دِهِ خار رهت سدره و طوبی

80. وی سجده برِ خاک درت مسجد اقصی

81. دیوان ابد ساخته از عدل تو قانون

82. عنوان ازل یافته از نام تو طغرا

83. از هیبت تو آب شود زهرۀ رستم

84. بر طاق نهد معدلتت شهرت کسری

85. خیره، بَر تيغ و قلمت، معجز موسی

86. دریوزه گر فیض نوالت ید بیضا

87. چون افعی رُمح تو بکاود دل دشمن

88. چون ضیغم تیغ تو بدرّد صف هیجا

89. بر اجری محرومی کونین اعادی

90. آب دم تیغ تو نویسد خط اجرا

91. از همّت والاست که هرگز نفتاده

92. مجموعۀ املای تو را قافیۀ لا

93. بر دوش پیمبر چو نهادی قدم، آمد

94. معراج تو بالاتر ازو یک قد و بالا

95. درگاه تو را چون نکنم ناصيه سایی؟

96. هم کعبۀ دین آمده، هم قبلۀ دنيا

97. افکنده به آوارگیم حسرت کویت

98. بر آتش مجنون چه زنی دامن صحرا؟

99. انوار دلارای تو در دیدۀ وامق

100. شد جلوه گر از آینۀ طلعت عذرا

101. از روی تو تا مشعله ای دزدکی افروخت

102. شد گرم به خورشید، نظربازی حربا

103. گر شمع جمال تو نمی کرد تجلّی

104. پروانۀ یوسف نشدی جان زلیخا

105. چون حسن تو شد جامع اطوار نکویی

106. مجنون دل آشوفته شد فتنه به لیلی

107. گر رابطۀ فیض تو پیوند نمی کرد

108. صورت نگرفتی رَهِ الفت به هیولی

109. از فیض تو گردید مخمّر گل آدم

110. معلول پذیرد اثر، از علّت اولیٰ

111. پر سوخته پروانۀ شمع حرم توست

112. عیسی اگر از مهر کند مسند اسنیٰ

113. سیلی خور دریای نوالت، رخ امّید

114. شوریدۀ سودای خیالت دل شیدا

115. وحشی شود از خاک درت رام تسلّی

116. شیرین شود از شهد غمت کام تمنّا

117. لب تشنه نوازا، ز حزین باز نگیری

118. آن جرعه کزو چهرۀ جان گشت مطرّا

119. لالای کمین است که در مدح تو گردد

120. در گوش و کنار دو جهان لولوی لالا

121. از دولت دیرینه غلامیّ تو، تا سر

122. افراشته ام بر فلک از رفعت آبا

123. آزاده دلم ننگ برد ز اختر دولت

124. شوریده سرم عار کند ز افسر دارا

125. منّت که به تقلید و به تعلیم کسی نیست

126. این شیوه که دارم به ثنای تو ز انشا

127. آموخته ای با قلمم طرز ستایش

128. افروخته ای در شجرم آتش موسی

129. شمعم ز دم سرد خسان باک ندارد

130. خورشید ز صرصر نکند هیچ محابا

131. از دل چو برآید نفس شعله نهادم

132. در خلد رسد گرمی ما خور به حورا

133. بر سینه اعدای تو تا پای بیفشرد

134. برکرد سنان قلمم سر ز ثریا

135. بر خاک رَهِ عجز، کشد پرچم رامح

136. در مدح تو گیرم چو به کف کلک فلک سا

137. تا فاخته بر سرو زند پردۂ قمری

138. تا صوت عنادل بسراید رَهِ عنقا

139. در طنطنۀ مدح سراییت همیشه

140. گوش فلک از خامۀ من باد پر آوا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخن به نزد سخندان ادا مکن حافظ
* که تحفه کس در و گوهر به بحر و کان نبرد
شعر کامل
حافظ
* چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
* ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر ذره که در خاک زمینی بوده است
* پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
شعر کامل
خیام