قطعه شمارۀ 6 : قطعه دربارۀ صبر و شکیبایی
1. شب گذشته، فتادم به خاک کوچۀ غم
2. هزار مرحله، ز آرامگاه راحت دور
3. دلی دیار محبّت، تنی خراب ستم
4. لبی محیط شکایت، سری لبالب شور
5. ز گریه هر رگ مژگان چو ابرِ دریابار
6. ز ناله هر سر مو، گشته بود محشر صور
7. گسسته تار امیدم فلک به زور ستم
8. شکسته جام مرادم فلک به سنگ فتور
9. که ناگهان، سرم از خاک برگرفت کسی
10. که بود گرد رهش توتیای دیدۂ حور
11. شمیم گلشن کویش، عبير جيب وفا
12. نسیم پرتو لطفش چراغ بزم حضور
13. به مژده گفت: که ای خانه زاد خسرو عشق
14. خرابۀ دلت از فیض دوستی معمور
15. چنین که هر قلم استخوانت ناله سراست
16. مدار، کلک بلاغت شعار را معذور
17. به گریه گفتمش، ای مونس شکسته دلان
18. به روزگار تو، ویرانۀ وفا معمور
19. سخن چگونه سرایم؟ نفس چگونه کشم؟
20. دلم پر آتش و چشمم پرآب و بختم شور
21. نهفته گفت به گوش دلم که ناله خطاست
22. اگر شکور نیی، در بليّه باش صبور
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده