غزل شمارۀ 109
1. مکش چون دور گردون بر رخم داغ جدایی را
2. چو من پروانه ای باید چراغ آشنایی را
3. تهیدستیم ساقی، همّتی در کار می باید
4. ز برق باده روشن ساز، شام بی نوایی را
5. خطر اندیشۀ باریک بینان در کمین دارد
6. خطا هرگز نمی تابد عنان، تیر هوایی را
7. رسانم حرمت میخانه تا جایی که تعظيمش
8. به خاک پای خم مالد، جبین پارسایی را
9. به یاد قامت او گر چنین بالد حزین آهم
10. فرامش می کند شمشاد، رسم خودنمایی را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده