غزل شمارۀ 11
1. بنگر به رشحۀ قلمم سلسبيل را
2. مدّ کرم مگو رگ ابر بخیل را
3. در سینه ای که عشق تو آتش فروز اوست
4. دارم شکفته، باغ و بهار خلیل را
5. تیغت زیان نمی کشد ار سرخ رو نیم
6. با خون خویش چهره طرازد قتيل را
7. بی پرده کرد عشق نهان را جمال تو
8. دادم ز دست، دامن صبر جمیل را
9. مژگان ز شور گریۀ طوفان نهیب من
10. بر جای خویش خشک کند رود نیل را
11. عبرت ز حال لشكر هندش کفایت است
12. هر کس ندیده نکبت اصحاب فیل را
13. جان نارواست ورنه اسیران نمی کنند
14. با تیغ او مضایقه خون سبیل را
15. گوشم سخن نیوش و لبش آشنا سروش
16. جای نفس زدن نبود جبرئیل را
17. خود بودم، آنچه می طلبیدم به جستجو
18. انداختم ز دست عصای دلیل را
19. پاس نفس بدار از آیینه خاطران
20. مهر سکوت زن به دهان قال و قیل را
21. افزود از نفير نفس غفلتت حزین
22. افسانه کرد خواب تو، بانگ رحیل را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده