غزل شمارۀ 125
1. در فتح باب میکده باشد گشاد ما
2. صرف سبو شود، همه خاک مراد ما
3. دل روشناس مصحف حسن بتان نبود
4. شد روشن از غبار خط او سواد ما
5. پنداشتم که مهر تو با جان سرشته است
6. جان از میانه رفت و نرفتی زیاد ما
7. از مبدأفراق تو در عین برزخیم
8. باز آمدن به کوی تو باشد معاد ما
9. افراسیاب غم چو هجوم آورد حزین
10. جمشید، جام باده و خم کیقباد ما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده