غزل شمارۀ 126
1. نخواهد برد از ما صرفه ای خصم عنيد ما
2. جبين از خون قاتل سرخ می سازد شهید ما
3. به گوش نغمه سنجان چمن بیگانه می آید
4. برون از پردۀ دل چون فتد گفت و شنید ما
5. ثمر در عالم انصاف ازین بهتر نمی باشد
6. تن آزادگان می پرورد در سایه، بید ما
7. مغانی باده ریزد، خانقاهی می به دور آرد
8. اگر پیر خرابات مغان گردد مرید ما
9. سیه روزیّ ما را اعتباری نیست چندانی
10. به بازی جامه را در نیل زد، بخت سفید ما
11. بیا گر مرد ساز و سوز عشقی ناله ای بشنو
12. که آتش می زند در خشک و تر، طرز نشید ما
13. گشاد کار خود را دیده ام، در عشق و رسوایی
14. حزین، از سینۀ چاک است درگاه امید ما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده