حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 14

1. به خون خلق دادی دست، تیغ سر گرانت را

2. بنازم زور بازوی نگاه ناتوانت را

3. نمی آید صبا از خاک دامنگیر کوی تو

4. که خواهدبعدازین پرسید، حال بیکسانت را؟

5. حضور انجمن در وصل یاران است ای بلبل

6. خزان غارتگر باغ است، بردار آشیانت را

7. نیاید شکر بوی پیرهن از پیر کنعانی

8. به چشم من چه منّتهاست خاک آستانت را

9. حزین خسته دل، از شکوه لب را بسته می دارد

10. محبّت مهربان سازد دل نامهربانت را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو قلب سپه را به‌آیین بدار
* من اکنون پیاده کنم کارزار
شعر کامل
فردوسی
* آتشی بویی ز دلجویی نمی آید ز تو
* چشمه ام کاری به جز زاری نمی آید ز من
شعر کامل
رهی معیری
* عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
* کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
شعر کامل
حافظ