حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 155

1. شور محشر از دل پیر و جوان برخاسته ست

2. تیغ بیداد که بارب، از میان برخاسته ست؟

3. شب که از مستی گشودی چاک پیراهن، به ناز

4. صبح محشر گفتی از خواب گران برخاسته ست

5. جلوه گر دارد که با رب، دست و تیغ ناز را؟

6. دل ز دام سینه، مرغ از آشیان برخاسته ست

7. دست و پا گم کرده می جوشد صف دلها به هم

8. سرگران، پنداری آن آرام جان برخاسته ست

9. چون کبوتر خانه، برهم خورده بزم اختران

10. نالۀ عجزی به قصد آسمان برخاسته ست

11. این قدرها دستگاه سینه را آشوب نیست

12. ابری از دریای دل دامن کشان برخاسته ست

13. بس که خون از کاوش مژگان به دل دارم حزين

14. سبزه از خاکم چو شاخ ارغوان برخاسته ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسندد
* فرمان عقل بردن عشقم نمی‌گذارد
شعر کامل
سعدی
* در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
* خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
شعر کامل
حافظ
* آن که ما سرگشته اوییم در دل بوده است
* دوری ما غافلان از قرب منزل بوده است
شعر کامل
صائب تبریزی