غزل شمارۀ 163
1. در پی دلشدگان غمزۀ طنّازی هست
2. با خرابی زدگان، خانه براندازی هست
3. گرچه ما سبزۀ خوابیدۀ این گلزاریم
4. سر ما در قدم سرو سرافرازی هست
5. هرگز از خویش نکردیم سخن ساز، چو نی
6. لب خاموشی ما، گوش بر آوازی هست
7. چیده از دام و قفس، طرفه بساطی هر سو
8. عشق پنداشته ما را پر پروازی هست
9. گر بنازم به غمش، لنگر تمکین چه کنم؟
10. در گریبان خسی برق سبک تازی هست
11. در و دیوار جهان گوش بر آواز دلند
12. مگشا پردۀ این راز، که غمّازی هست
13. از طلسم تن خاکی، رخ امّید متاب
14. که در این مشت غبار آینه پردازی هست
15. می تراود ز لبم زمزمه بی خواست، حزین
16. می توان یافت، درین پرده، سخن سازی هست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده