غزل شمارۀ 19
1. نهفته ام به خموشی خیال روی تو را
2. مباد کزنفسم بشنوند بوی تو را
3. ز سنگ محتسب شهر غم مخور ساقی
4. سپرده ایم به پیر مغان سبوی تو را
5. اگر غلط نکنم حرف ما و من غلط است
6. شنیده ام ز لب خویش گفتگوی تو را
7. شده ست شیفته بلبل به باغ و حور به خلد
8. ندیده اند گلستان رنگ و بوی تو را
9. اگر به دامن وصل تو دست ما نرسد
10. کشیده ایم در آغوش، آرزوی تو را
11. چه خوش بود که نماید به ما دلت را گرم
12. محبّتی که به ما گرم ساخت، خوی تو را
13. شود ز باختن رنگم آتشين، لعلت
14. چه نازکی ست عتاب بهانه جوی تو را!
15. به طور عشق حزین، آستین فشان گردد
16. کلیم اگر شنود، طرز های و هوی تو را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده