غزل شمارۀ 21
1. نمی فتد به دل، از محشر اضطراب مرا
2. به زیر سایۀ تیغ تو، برده خواب مرا
3. لب سؤال مرا مهر بوسه، خاموشی ست
4. چرا نمی دهد آن کنج لب جواب مرا؟
5. حصار عافیتم، چون حباب، خاموشی ست
6. کشیدن نفسی، می کند خراب مرا
7. به ساغر نگهی مست کن مرا، ساقی
8. که اشک شور، نمک ریخت در شراب مرا
9. نظر به سرمۀ توحیدم آشناست، حزین
10. شکوه ذرّه کند کار آفتاب مرا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده