غزل شمارۀ 22
1. ز عشق، شور جنون شد، یک از هزار مرا
2. سواد سنبل خط، شد سکه بهار مرا
3. به وادیی زده عشق تو پنجه در خونم
4. که شمع، دیدۀ شیر است، بر مزار مرا
5. شکار بسمل من زندگی ز سر گیرد
6. اگر رسد به سر آن نازنین سوار مرا
7. دیار عشق بود جلوه گاه شاهد حسن
8. به دیده سرمه کشد خاک این دیار مرا
9. ز سیل حادثه، ویرانه ام چه غم دارد؟
10. غبار خاطر من سازد استوار مرا
11. ز حسرت گل رخسارۀ سمن بویی
12. نگه به پیرهن دیده، گشته خار مرا
13. حزین اگر خلفی زیب دودمانم نیست
14. بس است این غزل تازه، یادگار مرا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده