غزل شمارۀ 219
1. ای تازه به دیدار تو ایمان خرابات
2. رخساره و خطّت گل و ریحان خرابات
3. از زمزمه معذورم اگر مست و خرابم
4. دل می رود از دست به دستان خرابات
5. شمع و گل و می بر سر هم ریخته هر سو
6. جایی نتوان یافت به سامان خرابات
7. دود دل ما سنبل و ریحان مطرّاست
8. زخم جگر ما، گل خندان خرابات
9. در بهمن و دی آفت تاراج خزان نیست
10. عمری گذراندم به گلستان خرابات
11. مینای میش شب عوض شمع گذارند
12. از توبه مزاری ست به میدان خرابات
13. داریم حزین، این غزل از عارف رومی
14. «اوکافر خویش است و مسلمان خرابات»
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده