غزل شمارۀ 228
1. مستان، شب غم رفت و سحرگاه فتوح است
2. پیمانه بیارید که هنگام صبوح است
3. پیمانه مگو، چشمۀ جان پرور خضر است
4. در بحر پر آشوب جهان کشتی نوح است
5. ما مفتی عشقیم بکش باده، حلال است
6. ما ناصح اوییم، اگر توبه نصوح است
7. افسرده دلان های، دماغی برسانید
8. تا بلبله هم نغمۀ مرغان صبوح است
9. از کلک حزین زمزمۀ عشق بیاموز
10. مطرب بزن این پرده که رامشگر روح است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده