غزل شمارۀ 265
1. برآ از خویش زاهد، وقت شبگیر خرابات است
2. علاج زهد خشکت، ساغر پیر خرابات است
3. ز دام عنکبوت سبحه و سجّاده دل بر کن
4. بیا صید بط می کن که نخجیر خرابات است
5. خراب گردش ساغر، فدای جلوۀ ساقی
6. مرا تلقین این ذکر خوش از پیر خرابات است
7. مرنج ای شیخ از من گر سخن بی پرده می گویم
8. که این بی پرده گفتنها ز تأثیر خرابات است
9. حزین درد نوش مست را چون خود نپنداری
10. تو زاهد گربۀ محراب و او شیر خرابات است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده