غزل شمارۀ 283
1. صور قیامت دمید، نالۀ مرغان صبح
2. پردۀ دلها درید، چاک گریبان صبح
3. عاشق بیدار یافت دولت دیدار را
4. دیدۀ بیدار برد، فیض گلستان صبح
5. چون دم عیسی دهد، مرده دلان را حیات
6. مطلع صبح آیتی ست، آمده در شان صبح
7. ظلمت شبها بلاست، عاشق مهجور را
8. زنگ ز دلهابرد، چهرۀ تابان صبح
9. درد جدایی بلاست، گر همه یک ساعت است
10. شمع شبستان گداخت از تف هجران صبح
11. زیب جبین ساخته، طرّۂ شب رنگ را
12. ریخته آن مه لقا، مشک به دامان صبح
13. با دل چاک حزین، صبح چها می کند؟!
14. شور قیامت بود چاشنی خوان صبح
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده