غزل شمارۀ 282
1. ماییم و همین آرزوی یار و دگر هیچ
2. قاصد برسان مژدۀ دیدار و دگر هیچ
3. هر مشکلی از دولت عشقت شده آسان
4. دل مانده، همین عقدۀ دشوار و دگر هیچ
5. ما از طمع وصل تو در عشق گذشتیم
6. بگذر ز هم آغوشی اغیار و دگر هیچ
7. طرفی که من از عشق بتان بسته ام این است
8. در خاک برم حسرت دیدار و دگر هیچ
9. سهل است اگر چرخ نگردد به مرادم
10. محروم نگردد کسی از یار و دگر هیچ
11. مستی ست، که درمان دل سوختۀ ماست
12. ساقی برسان ساغر سرشار و دگر هیچ
13. برتاب حزین، از دو جهان دیدۀ دل را
14. عشق است درین دایره، در کار و دگر هیچ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده