غزل شمارۀ 347
1. کوته نظران زلف سیه کار ندانند
2. این مرده دلان فیض شب تار ندانند
3. جانسوز دیاری ست محبّت، که طبیبان
4. رسم است که حال دل بیمار ندانند
5. ما باخته دینان، ادب کفر ندانیم
6. نو برهمنان بستن زنّار ندانند
7. مغروری حسن است که در جلوه گه او
8. جانبازی یاران وفادار ندانند
9. بی پرده تماشایی آن حسن لطيفند
10. بالغ نظران، پردۀ پندار ندانند
11. دارند حریفان هوس خاطر شادی
12. دل باختگان غیرغم یار ندانند
13. دستان زن دیرینۀ گلزار، حزین است
14. این نوسخنان شیوۀ گفتار ندانند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده