حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 388

1. حاشا که دل به درد تو دادن نهان بود

2. جان را کسی به هر چه خرد، رایگان بود

3. حکم نگاه مست تو ای سیل عقل و دین

4. چون موج باده، در دل رگها روان بود

5. غافل مشو ز نشئۀ عشق کهن اساس

6. چندانکه سالخورده شود، نوجوان بود

7. یارب مباد در کف زال فلک اسير

8. شهباز همّتی که بلند آشیان بود

9. مشکل حکایتی ست که فکر طبیب عشق

10. عاجز به چارۀ دلِ نامهربان بود

11. آگه کسی چو من ز دل سخت چرخ نیست

12. آهم چو صبح، همنفس آسمان بود

13. باشد به لفظ، الفت معنى حزین درست

14. تا این شکسته پا قلمت، در میان بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زبان بسته به مدح محمد آرد نطق
* که نخل خشک پی مریم آورد خرما
شعر کامل
خاقانی
* ذوق پاکان زخم و مستی نیست
* جاه نیکان به کبر و هستی نیست
شعر کامل
اوحدی
* مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
* گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
شعر کامل
حافظ