غزل شمارۀ 39
1. دهقان نبرد حاصلی از بوم و بر ما
2. سرویم و بود عقدۀ خاطر ثمر ما
3. از ناز، کله گوشه به خورشید شکستیم
4. افکنده جنون، سایۀ داغی به سر ما
5. دیگر لبش از شادی دل غنچه نگردید
6. هر زخم که خندید، به روی جگر ما
7. خوب آمدی ای شور نمکدان قیامت
8. می جست تو را داغ پریشان نظر ما
9. از قطره زدن باز فتد گام نخستین
10. گر ابر شود همنفس چشم تر ما
11. ما چون ز خرابات جهان پاک برآییم؟
12. آلوده برون رفت ز جنت، پدر ما
13. دستی که میم داد، تو را بست به خشکی
14. زاهد چه زنی طعنه به دامان تر ما؟
15. خواهیم حزین، آنقدر از خویش رمیدن
16. کاوازها به جایی نرساند خبر ما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده