حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 456

1. بزمی که مست ناز مرا جلوه گاه بود

2. بادام چشم، نقل شراب نگاه بود

3. مأوای حادثات، شبستان زندگی ست

4. فانوس شمع ما نفس صبحگاه بود

5. مفتیّ ناز ، کرد جفا را چرا حلال؟

6. در ملّتی که شکوۀ عاشق گناه بود

7. صحبت میان حسن و محبّت چنین خوش است

8. با ما نگاه گرم تو برق و گیاه بود

9. روشن نگشت چشم حزین از جمال تو

10. روزش تمام چون شب زلفت سیاه بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
* که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
شعر کامل
سعدی
* امروز شهر ما را صد رونق‌ست و جانست
* زیرا که شاه خوبان امروز در میانست
شعر کامل
مولوی
* حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار
* تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
شعر کامل
حافظ