غزل شمارۀ 468
1. عشق تو که صد برهمن از کیش برآورد
2. آتش شد و دودم ز دل ریش برآورد
3. جا در دل تأثیر کند تا لب سوفار
4. هر ناوک آهی که دل از کیش برآورد
5. غم یار غریبی ست که دور از وطنان را
6. ببرید ز بیگانه و از خویش برآورد
7. ممنون گرفتاری عشقیم که ما را
8. از ننگ دل عافیت اندیش برآورد
9. زآلایش هستی شده ام پاک که عشقت
10. صد بار ز ننگ خودیم بیش برآورد
11. گر چشم تو بیمار بود و آن مژه فصّاد
12. پس خون دلم را ز چه با نیش برآورد؟
13. کی چارۀ دردم شود از وصل که امروز
14. من پیرم و آن تازه جوان ریش برآورد؟
15. جام نگهی زد ره تقوای حزین را
16. مینای می از خرقۀ درویش برآورد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده