غزل شمارۀ 477
1. خوشا روزی که تیرت، پی به جان مستمند آرد
2. شبیخونی نگاهت بر سر بخت نژند آرد
3. شب بختم چو شمع از داغ عشقت صبح محشر شد
4. چها تا بر سر من طالع فیروز مند آرد
5. به این آشفته حالیهای خود امّیدها دارم
6. پریشان طرّه ای شاید دلم را در کمند آرد
7. به فرمان عشق آتش دست را در گرمی بزمت
8. پی دفع گزند، از دانۀ دلها سپند آرد
9. شب هجران سپاه درد را شور حزین تو
10. درفش کاویان از نالۀ مشکین پرند آرد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده