حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 499

1. بهار جلوه چون ره بر گلستان تو اندازد

2. صبا زان طرّه، سنبل در گریبان تو اندازد

3. مکش زنهار، امروز از کف افتاده ای دامن

4. که کار خویش فردا هم به دامان تو اندازد

5. من خونین کفن صد پیرهن چون غنچه می بالم

6. به خاکم سایه گر سرو خرامان تو اندازد

7. لب زخمم خموش از شکوه خواهد گشتن آن روزی

8. که شکّر خنده، شوری در نمکدان تو اندازد

9. به یاد سبزۀ سیراب خطّت عشرتی دارم

10. سفالم را در آب خضر، ریحان تو اندازد

11. تمنّا بشکفاند غنچۀ امّید زخمم را

12. چو طرح آشتی با تیغ مژگان تو اندازد

13. به کام دل نیارد سوخت یک آتش به جان بی تو

14. خوشا شمعی که خود را در شبستان تو اندازد

15. ندارد تیره بختی با پریشان خاطران کاری

16. ز جمعیّت، سر زلف پریشان تو اندازد

17. همان از تاب حسرت العطش خیزاست هر زخمش

18. به کوثر گر دلم را آب پیکان تو اندازد

19. سرم را جای دادی در کنار از مهر و می ترسم

20. سرشک گرم من آتش به دامان تو اندازد

21. سبک گردان عنان ناز تا چرخ گران تمکین

22. سر خورشید را در گوی چوگان تو اندازد

23. نگردد آتشین لعل تو، مانع سبزۂ خط را

24. چو طوطی خویش را در شکّرستان تو اندازد

25. حزین از شرم درتاب است زلف عنبرین مویان

26. به هر جا سایه، کلک عنبر افشان تو اندازد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی
* برای گلبن وصلش رها کن من و سلوی را
شعر کامل
عطار
* تا که مرا شیر غمت صید کرد
* جز که همین شیر شکاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
* که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ