حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 519

1. تبسّم شرمگین زان غنچۀ خودکام می بارد

2. عرق چون موج شبنم زان رخ گلفام می بارد

3. به قدر قابلیّت میوه افشان است هر نخلی

4. از آن سرو سهی، زیبایی اندام می بارد

5. ز شهد التفاتش موج لذّت می زند کامم

6. دهان تنگ او را، بوسه از پیغام می بارد

7. حجاب سخت رویان کارسوهان می کند با دل

8. که از همواری وضع گدا، ابرام می بارد

9. اگر در چشم بینش روشنایی چون شرر داری

10. ببین کزنقطۀ آغازها انجام می بارد

11. نفس پروردۀ خون ساز، تا رنگین سخن گردی

12. ثمر از نخلهای تشنه، اکثر خام می بارد

13. حزین از ریزش دستم، نماند دامن خشکی

14. چو باران ز ابر رحمت، باده ام از جام می بارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل را پنداشتم در عشق تدبیری بود
* من نخواهم کرد دیگر تکیه بر پندار خویش
شعر کامل
سعدی
* فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
* که حیف باشد از او غیر او تمنایی
شعر کامل
حافظ
* تا خیال گریه کردم یار رفت
* این غزال از بوی خون رم می کند
شعر کامل
صائب تبریزی