غزل شمارۀ 538
1. سبز شد خطّ لب یار، بهار است بهار
2. ای جنون من سرشار، بهار است بهار
3. سینه گو چاک زند زاهد محراب نشين
4. سر ما و ره خمّار، بهار است بهار
5. دیده بحری ست پرآشوب، جنون است جنون
6. مژه ابری ست گهربار، بهار است بهار
7. مطربا، نالۀ جانسوز، که شوری ست به سر
8. ساقیا، ساغر سرشار، بهار است بهار
9. سری از زیر پر خویش برون آر حزین
10. بگشا غنچۀ منقار، بهار است بهار
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده