غزل شمارۀ 549
1. یا از سر روزگار برخیز
2. یا از غم ننگ و عار برخیز
3. در پردۀ خواب غفلتی چند
4. ای دیدۀ اعتبار برخیز
5. دوران سر فتنه باز کرده است
6. ای گردش چشم یار برخیز
7. یکسر شده نغمه ها مخالف
8. ای زخمۀ کج، ز تار برخیز
9. تا صافیِ می کنم ردا را
10. ای پرده، ز روی کار برخیز
11. ای دل چه نشسته ای فسرده
12. برخیز به عشق یار برخیز
13. ساقی، کف ابر نوبهار است
14. ای رحمت کردگار، برخیز
15. پیمانه ات آب خضر دارد
16. مردیم ازین خمار، برخیز
17. برخیز به رقص، کف فشانان
18. ای سرو کرشمه بار، برخیز
19. ما سوختۀ سموم هجریم
20. ای رشک گل و بهار برخیز
21. از وعده به خون نشاند یارت
22. ای صبر، به زینهار برخیز
23. جانانه ره وفا نداند
24. از کوچۀ انتظار برخیز
25. ای تن دل ما گرفته از تو
26. زین آینه چون غبار برخیز
27. باید رفتن به اضطرارت
28. برخیز به اختیار برخیز
29. گردون سر کارزار دارد
30. تا کار نگشته زار برخیز
31. گل بر سر خار می نشانند
32. زین مسند مستعار برخیز
33. انداخته سایه بر سرت یار
34. ای عاشق بیقرار برخیز
35. کی قدر تو را رقیب داند؟
36. ای گل ز کنار خار برخیز
37. افتاده حزین نیم بسمل
38. ای غمزۂ جان شکار برخیز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده