غزل شمارۀ 557
1. بی مطرب و می چشم تری را چه کند کس؟
2. پیمانۀ خونین جگری را چه کند کس؟
3. گر صرف نثار قدم یار نگردد
4. چون اشک گرامی گهری را چه کند کس؟
5. آشوب دل از سلسلۀ زلف تو افزود
6. دیوانۀ بی پا و سری را چه کند کس؟
7. گر شوخی حسنت نکند انجمن آرا
8. چون شمع فروغ نظری را چه کند کس؟
9. در آتش محرومی رخسار تو دل سوخت
10. پروانۀ بی بال و پری را چه کند کس؟
11. دل بردی و پروای نگهداشتنش نیست
12. چون چشم تو، بیدادگری را چه کند کس؟
13. در دل شکن این شکوه حزین، از سر غیرت
14. بر لب نفس بی اثری را چه کند کس؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده