غزل شمارۀ 616
1. هرگه به یادش از جگر افغان برآورم
2. آتش ز جان گبر و مسلمان برآورم
3. چون سر کنم فسانۀ شبهای هجر را
4. آه از نهاد مرغ سحرخوان برآورم
5. از آستین برآرم اگر شمع داغ را
6. صد محشر، از مزار شهیدان برآورم
7. گویم اگر ز کعبۀ کویش حکایتی
8. از سومنات، پیر صنم خوان برآورم
9. خورشید را اگر نکند دیده خیرگی
10. داغ تو را ز پردۀ پنهان برآورم
11. آگه نیی اگر تو ز حال درون من
12. دل را بگو، ز چاک گریبان برآورم
13. ساقی به همّت كف دريا نوال تو
14. از موج خیز هر مژه طوفان برآورم
15. از خامشی، گشوده نشد قفل دل مرا
16. شد وقت آنکه از جگر افغان برآورم
17. چون سر کنم حديث لب لعل یار را
18. گرد از نهاد چشمۀ حیوان برآورم
19. سر کن حزین ترانه، که صد عندلیب را
20. از تنگنای بیضه غزلخوان برآورم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده