غزل شمارۀ 648
1. نیم صورت پرست، اینجا تماشای دگر دارم
2. درین آیینه ها آیینه سیمای دگر دارم
3. نمی گیرد کمند الفتم وحشی غزالان را
4. که مجنونم ولی دامان صحرای دگر دارم
5. تو در آغوش سرو ای قمری کوته نظر بنشین
6. که طوق بندگی از سرو بالای دگر دارم
7. نیم پروانه تا از شمع گردد دیده ام روشن
8. نهان در پردۀ دل محفل آرای دگر دارم
9. حرامم باد احرام ره فقر و فنا بستن
10. بجز ترک تمنّا گر تمنّای دگر دارم
11. نگیرد صورتی، احوالم از روی دل خوبان
12. من این حیرانی از آیینه سیمای دگر دارم
13. حزین چون موج از دستم عنان آستین رفته
14. که در هر دیده از خوناب، دریای دگر دارم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده