غزل شمارۀ 696
1. اشک کبابم، از دل سوزان فروچکم
2. خون دلم، ز دیدۂ گریان فروچکم
3. تاگوهرم طراز کلاه و کمر شود
4. از ابر تیغ بر سر میدان فروچکم
5. آن اشک حسرتم که ز صبرم گذشته کار
6. از دل برآیم و به گریبان فروچکم
7. سیر نزولیم، به هوس می زند صلا
8. از ابر دل به دامن مژگان فروچکم
9. نتوان گذاشت تشنه لبان را در انتظار
10. از بحر خیزم و به بیابان فروچکم
11. رنگین کرشمه ام ز نگاه ستمگران
12. مرهم بهای زخم شهیدان فروچکم
13. تا آبیاری گل و ریحان کنم حزین
14. چون نغمۀ تر، از لب مرغان فروچکم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده