حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 721

1. نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم

2. سخن به نشئه نشد تا نفس به خون نزدم

3. گرفته است سبوی مرا به سنگ چرا؟

4. گلی به شیشۀ این چرخ آبگون نزدم

5. به نزد شعبده بازان پیاده فرزین است

6. منم که نقش دغل با سپهر دون نزدم

7. سبک سران پی کلکم روند و افسوس است

8. که نعل رخش سخن را چرا نگون نزدم؟

9. چو سلک نظم جگر پاره ها گسسته حزین

10. گره به رشتۀ این اشک لاله گون نزدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از تواضع افسر خورشید زرین گشته است
* کم نمی گردد فروغ گوهر از افتادگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* بناهای آباد گردد خراب
* ز باران وز تابش آفتاب
شعر کامل
فردوسی
* نبخشود بر حال پروانه شمع
* نگه کن که چون سوخت در پیش جمع
شعر کامل
سعدی