حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 739

1. تا دیده ام آن طرّۀ طرّار، پریشان

2. خاطر شده آشفته و گفتار پریشان

3. دامن مکش ای نخل وفا از کف عاشق

4. گل را نکند همرهی خار پریشان

5. دور از قدت ای سرو سهی، خاطر جمعم

6. چون طرّۀ بید است به گلزار پریشان

7. خوش صحبت خاصی ست میان دل و زلفت

8. بیمار پریشان و پرستار پریشان

9. جمع آمده امروز می و مطرب و ساقی

10. یارب نشود ابر هوادار پریشان

11. دی بود مرا چون گره غنچه دلی تنگ

12. امروز پریشانم و بسیار پریشان

13. رفتیّ و دلم رفت، برو گرد تو گردم

14. کرده ست مرا آن قد و رفتار پریشان

15. جمع است به لطفت همه سامان محبّت

16. داریم همین خاطر افگار پریشان

17. در کوی تو افتاده حزین مست محبّت

18. سر در رهت آشفته و دستار پریشان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را
* ور نه کدام قاصد پیغام ما گذارد
شعر کامل
سعدی
* به خاک پای عزیزان که از محبت دوست
* دل از محبت دنیا و آخرت کندم
شعر کامل
سعدی
* اول کسی که ریخته است آب روی من
* اشک است کش به خون جگر پروریده‌ام
شعر کامل
سلمان ساوجی