حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 751

1. ز فیض آبرو سبز است، نخل مدّعای من

2. به آب خویش می گردد، چو گرداب آسیای من

3. به معراجی رسانیده ست سروت سرفرازی را

4. که ترسم کوته افتد طرّۀ آه رسای من

5. نمی دانم به دام کیستم، لیک این قدر دانم

6. که در خون زد گلستان را صفیر آشنای من

7. به از کثرت نمی باشد دلیلی راه وحدت را

8. نماید هر سر خاری، چراغی پیش پای من

9. گشاید شاهد مقصودم، آغوش اجابت را

10. حزین از سینۀ چاک است محراب دعای من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد
* تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا چشمم اوفتاد به شاهین زلف تو
* عنقای عشق بر سر من آشیانه کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین
* آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم
شعر کامل
حافظ