حزین لاهیجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 815

1. در دیده نگاه تو که از جوش فتاده

2. مستی ست که در میکده خاموش فتاده

3. مشکی ست که دارد جگر نافه پر از خون

4. خالی که بر آن عارض گلپوش فتاده

5. غارتگر جمعیّت دلهاست ببینید

6. زلفی که پریشان به بر و دوش فتاده

7. مأیوس مکن چشم به راهان چمن را

8. از شوق تو گل یک چمن آغوش فتاده

9. کو صاحب هوشی که کند فهم، سروشم

10. کار سخنم با لب خاموش فتاده

11. هر جرعۀ این غمکده را باده به رنگی ست

12. ته شیشۀ عشق است که سر جوش فتاده

13. با دولت بیدار، هماغوش کند خواب

14. چشمی که بر آن صبح بناگوش فتاده

15. کو عشق که از داغ چراغی بفروزم؟

16. بختم چو شب هجر سیه پوش فتاده

17. فکر تو خموشی ست حزین از سخن عشق

18. این کهنه شرابی ست که از جوش فتاده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
* از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
شعر کامل
رهی معیری
* مژگان تو دل را هدف تیر ستم ساخت
* ابروی تو جان را سپر تیغ بلا کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* تنگ شد از غم دل جای به من
* یک دل و این همه غم وای به من
شعر کامل
فروغی بسطامی