غزل شمارۀ 822
1. ای عهد شکن، با تو اگر کار نبودی
2. کار دل ما این همه دشوار نبودی
3. نگذاشتمی آینۀ روی تو از دست
4. گر باعث حیرانی دیدار نبودی
5. گر کفر نمی خواست ز ما پیر خرابات
6. بر گردن جان زلف تو زنّار نبودی
7. در خواب توانستی اگر روی تو دیدن
8. در هر دو جهان دیدۀ بیدار نبودی
9. سرگشته نمی دید کسی خلوتیان را
10. گر یوسف ما بر سر بازار نبودی
11. مجنون مرا راه کجا بود به محمل؟
12. گر جلوۂ اوقافله سالار نبودی
13. گر غاليه سا خال و خط یار نمی گشت
14. سنبل به بغل، مشک به خروار نبودی
15. بردندی اگر از می دوشینۀ ما بوی
16. یک کس به در میکده هشیار نبودی
17. از تیه کجا بود ره وادی طورم؟
18. گر نور رخش شمع شب تار نبودی
19. می سوخت قفس را اثر نالۀ بلبل
20. گر پیک صبا قاصد گلزار نبودی
21. می داد اگر دل به حرم راه حزین را
22. فارغ ز جهان، ساکن خمّار نبودی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده