غزل شمارۀ 827
1. تنگی از دل نرود تا تو میان نگشایی
2. مشکل آسان نشود تا تو زبان نگشایی
3. بی خم زلف مکن مرغ نوآموز مرا
4. رشته از پای دل بال فشان نگشایی
5. چاک از آن تیغ نگه تا نکنی سینۀ ما
6. در امّید به روی دل و جان نگشایی
7. دل به اسباب پریشان جهان جمع مکن
8. فال جمعیّت از اوراق خزان نگشایی
9. بی نیازانه حزین از دو جهان دیده ببند
10. چشم خواهش به رخ باغ جهان نگشایی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده